آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

عکسای بهاری آرشا

فدای اون خنده هات بشم مامان جاااااااااااان آخه مامان جون چرا منو با لبای رژی بوس میکنی زشتههههههههههه پسر نگو یه دسته گل آخه مادر این چه وضعه خوابیدنه فدات شم؟!!! به به ببینید چه خنده هایی می کنم آرشا در کمال تعجب به وسیله ای به نام دوربین نگاه میکنه!!! ...
24 ارديبهشت 1391

شیرین کاری

آرشای گلم با بزرگتر شدنت شیرین کاریهاتم بیشتر شده. دیگه با صدای بلند قهقهه میزنی و هممونو شاد میکنی. وقتی میذارم روی تابت اگه حواسم بهت نباشه با صدای خیلی بلند قان قون میکنی که ماماااااااان بیا اینجا برام شعر بخون منم تا مرحله خون دماغ شدن باید برات شعر بخونم تا رضایت بدی اما خود خدا خوب میدونه که با جون و دلم هر کاری برات میکنم. نمیزاری من و بابا دو کلام با هم حرف بزنیم بلافاصله شروع به حرف زدن و بلند خندیدن میکنی و همه حواس مارو متوجه خودت میکنی. فنقل مامان توجه میخوای نیم وجبی؟؟؟؟ دیگه اینکه ، چند روزه بابا و من داریم با شما تمرین زبون درآوردن میکنیم. اول بابا زبونشو درمیاره و میگه این زبون باباست. حالا زبون آرشا کو؟؟؟ و شما بعد ...
19 ارديبهشت 1391

واکسن دو ماهگی

عزیز دل مامان روز شنبه 9 اردیبهشت رفتیم و واکسن دو ماهگیتو زدیم. الهی مامان برات بمیره وقتی که آمپول رو به اون رونای خوشگلت زدن یه گریه ای کردی که جیگرم آتیش گرفت اما زیاد کولی بازی درنیاوردی و بعد از چند دقیقه آرووم شدی و از خستگی گریه خوابت برد. تا ظهر دوبار بهت قطره استامینوفن دادم و شما هم خواب بودی ولی یکی دوباری که بیدار شدی انگار درد داشتی چون میزدی زیر گریه اما از ساعت 13-14 ظهر وقتی بیدار شدی و من پوشکتو عوض کردم دیدم وقتی دستم به پات خورد دیگه گریه نکردی و شروع به بازی و خندیدن کردی و چون تب م نداشتی دیگه قطره هم بهت ندادم. پهلوون مامان بدون خوردن قطره استامینوفن واکسن رو تحمل کردی و اصلاااااااااا مامانتو اذیت نکردی الهی...
17 ارديبهشت 1391

لحظه ها بایستید

پسر قشنگم دو ماهگیت مبارک عزیز دلم اشالله 100 ساله بشی نفس مامان. الان که دارم برات می نویسم هم شما و هم بابا کنار هم خوابیدید و من از دیدن هردوتون انرژی میگیرم که تمام بی خوابی ها و خستگی ها از یادم میره. دوست دارم ساعت ها بشینم و نگات کنم. شبا وقتی خوابی شاید 1-2 ساعت فقط خیره به صورت مثل ماهت نگاه میکنم و خدا رو بابت این نعمت و فرشته زیبا سپاس میگم دوست دارم ساعت از حرکت بایسته و من همچنان غرق در شادی دیدن تو باشم و ذوق داشتن فرزندی چون تو رو بکنم. خدایا نمی دونم من چه کار خوبی کرده بودم که منو لایق این همه نعمت کردی اما میدونم که تو بزرگی و بخشنده و لطفت هرگز از من دور نبوده از کارای این روزات بخوام بگم : اول اینکه شب و ...
8 ارديبهشت 1391
1